و درگیر دوست داشتن تو
تو خیلی زود آمدی
و خیلی زودتر رفتی
منتظر بودم،
منتظر چی؟
نمی دونم
فقط منتظر بودم که تو را به راحتی از دست بدم
و حالا بعد از سه سال و سه ماه و هشت روز
من اینجا، تو این شرایط، تو این ساعت به تو، به از دست دادن تو فکر کنم
شب و روزات پرتغالی
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست...برچسب : ذهن آشفته,ذهن آشفته من,ذهن آشفته ی من,ذهنی آشفته,درمان ذهن آشفته,ذهن یک آشفته,خزعبلات ذهن آشفته,پرورش ذهن آشفته,تراوشات یک ذهن آشفته,شعر ذهن آشفته, نویسنده : tekye-bar-divara بازدید : 6