زخمها

ساخت وبلاگ

صادق هدایت میگه "تو زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح آدمو میخوره"

زخمها چند نوع هستند

نوع اول زخمهایی که نه اثری ازشون باقی می مونه و نه اینکه درد میکنه:

یک سری از زخمها، مخصوص دوران بچگی  هستن،  وقتی بازی میکردیم، میخوردیم زمین، کف دستمون سنگ ریزه میرفت، زانومون میخورد زمین و یا اینکه لبمون میخورد به سنگی و خونریزی میکرد، اون وقت بود که اشک ریزون میرفتیم خونه و مامان وقتی داشت اشکامون و پاک میکرد و جای زخمو میبوسید میگفت :

عیب نداره،

مرد که گریه نمی کنه

بزرگ میشی یادت میره.

آره مامان راست میگفت حالا  که بزرگ شدیم و هیچ کدوم از اون زخمها و اشکها را یادمون نیست. اثر از اون زخمها کاملا از بین رفته و دیگه درد هم نمی کنه.

نوع دوم زخمهایی که  درد نمیکنه ولی اثرشون میمونه:

بزرگتر که شدیم شیطنطهامون هم بیشتر شد، زخمها عمیق تر، با اینکه خیلی درد داشت،ولی دیگه گریه نمی کردیم که مبادا کسی اشک ما را ببینه و غرورمون بشکنه، چون بهمون گفته بودن مرد که گریه نمی کنه. این بار مادرمون با اینکه تاب و تحمل زخم کودکش را نداشت اما قیافه جدی به خودش می گرفت و از ما می خواست که دیگه شیطونی نکنیم.

ولی کو گوش شنوا. باز هم شیطنت می کردیم و بریدگی دست و پا یا شکستگی دست، پا و سر را همیشه داشتیم. الان دیگه همه او زخمها خوب شدن و درد نمی کنن ولی اثر این زخمها روی سر و پا دستمون هست هر از چند گاهی که می بینیمشون یاد شیطنت دوران کودکی می افتیم. حتی ممکنه اثر زخم باشد ولی اینکه کی و کجا و چرا زخم شده باشد یادمون نیاد.

نوع سوم زخمهایی هستند با اینکه به ظاهر خوب شدن ولی هنوز درد میکنند و اثرشون تو زندگیمون هست:

دیگه بزرگ شدیم و نوع زخمها هم عمیق تر شد ولی دیگه این زخمها اثر بیرونی نداره فقط داخلی هستن خونریزی نمی کنن، فقط درد دارن. این زخمها از زمین خوردن و شطنت و دعوا پیش نمیاد. 

این زخمها از حرفهای گفته و ناگفته ناشی میشه

از رفتنها و تنها گذاشتنها میاد

از رفتارها و حرکات چشم و سر و  دست میاد.

عمیق تر هستند،

وقتی پیش میاد ممکنه تا مرز نابودی کامل آدمها را ببره، شاید بعضی بتونن مقاومت کنن و در مقابل این زخمها دوام بیارن و خوب بشن ولی این خوب شدن کاملا ظاهری. این زخم تو وجود آدمها ریشه میکنه و ممکنه هر لحظه و ثانیه با هر تلنگری مثل:

دیدن یک فیلم

خوندن یک روزنامه یا کتاب

شنیدن یک جمله از یک دوست یا غریبه

دیدن یک نوع ماشین

رفتن یک جایی خاص و یا گذر از یک شهر کاملا غریبه

دیدن یک شماره یا یک عدد

و یا هر چیز ممکنه دیگه این زخم دوباره فعال میشه و درد میگیره. خیلی شدید. که تنها راهش اینه که دندونها تو روی هم فشار بدی، چشمها تو ببندی و یک نفس عمیق بکشی.  

وقتی که چشم بازکردی شاید یکی اشک تو چشماتو ببینه و بپرسه که چیزی شد؟

سرت بندازی پایین و بگی:

" نه چیزی نشده همه چیز خوبه"

باز تا چند ساعت، چند روز، چند هفته یا چند ماه درد بکشی.

این رخمها خوب نمیشن فقط مثل "خوره روحتو میخورن".

 

 

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست...
ما را در سایت باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست دنبال می کنید

برچسب : زخمهای وحشتناک زمین بازی,زخمهای دهان,زخمهایی هست در زندگی,زخمهای روی زبان,زخمهای زبان,زخمهای تناسلی,زخمهای دیابتی,زخمهای دهانه رحم,زخمهای مقعدی,زخمهای پوستی, نویسنده : tekye-bar-divara بازدید : 7 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 11:38